مرساناجونمرساناجون، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات پرنسس مرسانا از روز تولد تا ..........

خوشگل ترینم

 من عاشق ژست هاتم عروسکم       گودو گودوی منه مرسانا گودوی منه . مرسانا خوچمل منه عسل طلای منه . ناز دار دخترررررررررررررررررریییییییییییییییییی ...
11 دی 1394

مرساناجون با جناب شاسخین

 مرسانای زیبا در کنار شاسخین . چه مودبانه دخمل من عکس میندازه اوووووف چه ناز داره دخمل جیگلم   وایییی شاسخین چه جوری دخملمو نگاه میکنه . آهای مرتیککککککککه حواستو جمع کنیها . با مامانش طرفی . یه شوتواوکه میزنم بری پیش اهل بیتت گفتم جناب پررو شده .   دخملی سنگین باش نخند پرررو الهی مادر به قربونت بره   افرین عشق مامان میدونم دخملم به حرفم گوش میده . اگه چیزی بت گفت که خوشت نیومد بگو تا مامان سمیرا یه فن بش بزنه تا حواسشو جمع کنه . الکی که کمربند مشکی نگرفتم جیگرم . واللللللا بوخودا . و اکنون مادر از خود میگوید ........ ...
11 دی 1394

مرسانا جون گیتاریست میشود . نویسنده مامانی سمیرا

  مرسانا گلی همانند پدر گیتار مینوازد . وای عشقم وقتی گیتار بابایی رو پیشت گذاشتیم که عکس بگیری خیلی ذوق کردی اتفاقا هم میخوندی و هم گیتار میزدی . خوندنت اینطورری بود قن قن قن ههههها قن قن اااااا . وای که چه قد زیبا نت هارو به زبون خودت میچیدی و اجرا میکردی تازه بینگ دینگ به سیم های گیتار میزدی ازت فیلم گرفتم و یادگاری برات نگهش داشتم . وقتی بابا سعید با عشق برات  گیتار میزنه تو هم با عشق نگاش میکنی قربون چشمای نازت بشم من عروسکم  ...
11 دی 1394

کفش های یادگاری

   دختر خوشگلو ناناس دلم این کفش هارو که میبینی سمت راست بالا سفیده کفش نوزادی بابایی و سمت چپ کفش مشکی مامانی کفش یه سالگیمه و اون کفش صورتی ناناس پاپوش دوماهگی دختر گلی منه . البته اولین پاپوشت سبز بود که عکسشو میزارم که برای چشن چهل روزگیت گرفته بودم عشقم ولی چون همرام نبودی اوردمش خونه دیدم برات بزرگه و دیگه پسش ندادم گذاشتم برات یادگاری بمونه ولی این پاپوش صورتیه رو اولین باری بود که پوشیدی . عزیزم این کفش ها یادگاری میمونه برای آینده تو نفسم .  اخ مرساناجون خیلی عاشششششقتم    اینم اولین پاپوشت که نپوشیدی یعنی اندازت نبود برات بزرگ بود . خخخخخخ ...
10 دی 1394