عشقم امسال اولین عید قربانی بود که تو عزیزم پیش ما بودی البته پارسال هم بودی ولی یه فندق کوچولو بودی که هنوز تو راه بودی . عید قربان امسال که 94/7/2 بود فینگیل من 103 روزش بود . عید قربان امسال خونه مادرجون ساری بودیم . قبل اینکه بع بعی رو قربونی کنن دوست داشتم شما در کنار بع بعی عکس میگرفتی ولی خواب بودی و هوا هم دم صبح برای توی فینگیلی سرد بود و دلم نیومد بیدارت کنم . این عکست هم بعداز ظهر که هوا گرم شده بود . جیگرررتووووووو بعداینکه بع بعی رو قربونی کردیم و کباب و خوردیم ناهارو گرفتیم و رفتیم جنگل . تو یادت نیست نفسم ولی خیلی خیلی خوش گذشت. ...